ترس اصولا از آینده است. بر حال هم کنترل داریم و ترسی از حال نداریم. ما از نتایج تصمیمات حال حاضر که در آینده ممکن است بروز کند می ترسیم. در حال حاضر تنها می توانیم بهترین تصمیم را بگیریم تا در آینده مصون باشیم. مثل بیمه درمان برای برطرف کردن نگرانی در آینده.
در مورد آینده تنها می توانیم احتمالات را ببینیم. بهترین برنامه برای مواجهه با بدترین حالت ها در آینده همه حالات را می توان پیش بینی کرده و برای آن آماده شد. آینده را می توان با در نظر گرفتن تمام احتمالات ممکن پیش بینی نمود.
ﺗﺮس، از راهﻫﺎی متفاوتی ﻧﯿﺰ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﻣﺸﮑﻼﺗﯽ را ﺑﺮای ﻣﺎ در ﻣﻌﺎﻣﻠﻪﮔﺮی اﯾﺠﺎد ﻧﻤﺎﯾﺪ. ﺑﻪ ﯾﺎد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﮐﻪ ﺗﺮس ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﯾﮏ ﻣﮑﺎﻧﯿﺰم ﺑﺮای اﺟﺘﻨﺎب از آﻧﭽﻪ ﻣﺎ ﺗﻬﺪﯾﺪ آﻣﯿﺰ ﻣﯽﭘﻨﺪارﯾﻢ ﻋﻤﻞ ﻧﻤﺎﯾﺪ. ﮐﺎری ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎری از ﻣﺮدم ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، اﺟﺘﻨﺎب از اﻃﻼﻋﺎﺗﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻬﺪﯾﺪآﻣﯿﺰ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ رﺳﯿﺪه و ﯾﺎ ﺑﺎ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﻓﻌﻠﯽ آنﻫﺎ ﻫﻤﺨﻮاﻧﯽ ﻧﺪارد. ﺑﻪ ﺟﺎی اﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺑﺨﺶﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ اﻃﻼﻋﺎﺗﯽ را درﯾﺎﻓﺖ ﻧﻤﺎﯾﯿﻢ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﺎ در اﺗﺨﺎذ ﺗﺼﻤﯿﻤﺎﺗﯽ ﺑﻬﺘﺮی در ﻣﻌﺎﻣﻠﻪﮔﺮی ﮐﻤﮏ ﮐﻨﺪ برعکس ﻋﻤﻞ ﻣﯽﻧﻤﺎﯾﯿﻢ.
ﻣﺎ ﺑﺨﺶﻫﺎی ﻣﻬﻢ اﻃﻼﻋﺎت را ﮐﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﺗﺮﺳﻤﺎن ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ را در ﻧﻈﺮ ﻧﻤﯽ ﮔﯿﺮﯾﻢ. اﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﻣﺎ ﮐﻤﮏ ﻣﻔﯿﺪی ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﮐﺮد و ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﻫﻨﮕﺎم ﻣﻌﺎﻣﻠﻪﮔﺮی ﺑﺴﯿﺎر ﺧﻄﺮﻧﺎک ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﻪ ﺳﺎدﮔﯽ ﻣﯽﺗﻮاﻧﯿﻢ ﺟﻠﻮی ﺗﻤﺎﻣﯽ اﻃﻼﻋﺎت ﺑﯿﺮوﻧﯽ را ﺳﺪ ﻧﻤﺎﯾﯿﻢ. ﺑﺮای ﻣﺜﺎل، ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺑﺎ ﺗﺮس ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻣﯽﻧﻤﺎﯾﯿﻢ اﮔﺮ در ﺣﺎل اﻧﺠﺎم ﻣﻌﺎﻣﻠﻪای ﻫﺴﺘﯿﻢ و ﺑﺎزار، اﻃﻼﻋﺎﺗﯽ را ﺑﻪ ﻣﺎ ﻣﯽدﻫﺪ ﮐﻪ درست است، این ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﺪ درﺳﺖ ﻋﻤﻞ ﻧﻤﻮده اﯾﻢ. ﻣﺎ ﺑﺮ روی اﻃﻼﻋﺎﺗﯽ ﺗﻤﺮﮐﺰ ﺧﻮاﻫﯿﻢ ﻧﻤﻮد ﮐﻪ ﻧﺸﺎﻧﮕﺮ درﺳﺘﯽ ﺗﺼﻤﯿﻤﻤﺎن هستند و در ﺑﺴﯿﺎری ﻣﻮارد، اﺣﺘﻤﺎﻻت دﯾﮕﺮ را در ﻓﺸﺎر اﻃﻼﻋﺎت، در ﻧﻈﺮ ﻧﻤﯽ ﮔﯿﺮﯾﻢ.
در مدل سرمایه گذاری توکن های سنتی، ما بین صاحبان سرمایه و کارگران خط فاصل داشتیم؛ تقسیم بندی واضح بین سرمایه ثابت و سرمایه در گردش. اما در اقتصاد توکن محور، سهام شرکت، همان چیزی است که مردم برای انجام کار در این شرکت پرداخت می کنند و این برای انجام مبادلات روزمره در بازار استفاده می شود. در اقتصاد سنتی اما، این تقسیم بندی شوم وجود دارد، که توسط کارل مارکس توصیف شده است، تقسیم بندی بین سرمایه داران – که شرکت آنها پول می گیرد – و کارگران که مجبور به کار و وقت خود برای دریافت پول بدون هیچگوه حق مالکیتی در شرکت هستند.
توکنها هم نشان دهنده میزان اهمیت آن ارزش در جامعه -که با میزان سرمایه گذاری توکن ها در آن تصویر می شود- هستند و هم اینکه واحدهای مبادله آن ارزش در ایستم مربوطه را نشان می دهند. بنیانگذاران پروژه در هنگام ایجاد، تعدادی از توکنها را به کسانی که برای استفاده از سیستم و برای سرویس گرفتن آتی به توکنها نیاز دارند، می ند. به این ترتیب این اران بخشی از سرمایه گذاران اولیه پروژه می شوند، اما آنها از همان توکنها برای تبادل درون بازار نیز استفاده می کنند.
بدین ترتیب مردم با تبادل توکن یاد شده در ایستم برای آن ایجاد ارزش می نمایند. تبادلات داخل شبکه بازای ارائه و گرفتن خدمات به این معنی است که کارگران همچنان که ارزش کار خود را از طریق گرفتن توکن ایجاد می کنند، به تعداد توکنهای دریافتی، دارای مالکیت درون سازمان نیز هستند.
امروزه این روند یعنی اقتصاد توزیع شده توکن پایه، تحول اقتصادی با مجموعه ای جدید از فناوری ها ادامه می یابد، همانطور که در حال حاضر در روند بازسازی لایه های فناوری اینترنت هستیم؛ ساختن آنچه که Web 3.0 نامیده می شود ، یکی از مولفه های اصلی بلاکچین است. ویژگی مشخص این مرحله بعدی توسعه اقتصادی این است که اقتصاد ما را غیرمتمرکز می کند و عملیات اقتصاد را به جای اتکا به اطلاعات محلی، به شبکه های مبتنی بر اطلاعات جهانی گره می زند، چیزی که هرگز قبل از این نبوده است.
این پشته فناوری اینترنت توزیع شده که در حال حاضر در حال ساخت است، یک شبکه کامپیوتری ایجاد می کند که در آن حفظ پایگاه داده جمعی و مالکیت ارزش اصل است و انجام تراکنشها را از طریق پروتکل های اینترنتی غیر متمرکز فراهم می کند. اگر اسم این فناوری را حسابداری بلاکچین بگذاریم، این حسابداری نه وابسته و نه در کنترل هیچ حزب و جناحی است، بلکه به صورت یک دفترکل توزیع شده در سراسر وب، در مالکیت و در دسترس عموم است. بلاکچین در حال حاضر بالغترین مثال از این نوع فناوری است.
درباره این سایت